مدح حضرت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام ( زبانحال)
نــور تـابـد به فـلـک از در کـاشـانۀ ما گنج عشق است نهان در دل ویرانۀ ما ما دل خویش نبستیم بر این عالم خاک عـالـم قـدس بود مـنـزل و کــاشـانـۀ ما زمزم و سعی و صفا و حجر از ماست اگر کعـبه گـردد همه دم دور حـرمخانۀ ما گر که اعجـاز کند با ید بـیـضا مـوسی در ازل بـاده زده از مـیِ مـیـخـانـۀ ما ما از آن سوخـتگــانیم که از آتش غــم هـیـچ پـروا نـنـمـایــد پـر پـروانــۀ مـا گر به شمشیر غم دوست سر خویش دهیم در ره دوست بـود هـمّـت مـردانــۀ ما به شهادت به اسارت سوی منزل ببریم این امـانـت که سپـردند روی شـانۀ ما با خبر باش نخندی تو به اولاد رسـول کـار صـد تـیـغ کـنـد نـالـۀ مـستـانـۀ ما نَهَراسیـم ز شمـشیـر و ز زنجیـر سـتـم که پُر از شهـد شهـادت شده پیـمانۀ ما گر که دلسوختۀ ماست وفائی نه عجب جـگــر ســوختــه دادنـد به دیـوانــۀ ما |